ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
خلاصه کتاب :
اگنس دختری ساده و تا حدی کند ذهن است که با پدرش در یک مزرعه زندگی می کند , اگنس هیچ دوستی ندارد بنابراین با سختی زیاد مترسکی درست می کند , دوستی که در تخیل همراه همیشگی اگنس است, روزی در کنار جاده مزرعه ,چندین پلیس از اگنس درباره مجرمی فراری می پرسند و ...
خلاصه : این داستان درباره حیوانات یک مزرعه هست که همگی میتونن حرف بزنن و فکر کنن و تصمیم می گیرن که انقلاب کنن و مزرعه رو از دست آدمها در بیارن و خودشون بر خودشون حکومت کنن و همین کار رو هم انجام میدن اما متاسفانه مثل خیلی موارد دیگه از این دست در بین راه دچار گمراهی شده و ... بهتر خودتون بقیه داستان رو بخونید.